Thursday, November 29, 2007

زن=زندگی/مرد=مرگ

- اگه یه مرد با 99 زن تو یه جزیره تنها باشن، بعد از یه سال جمعیت جزیره ممکنه به 199 نفر برسه
- اگه یه زن با 99 مرد تو یه جزیره تنها باشن، بعد از یه سال جمعیت جزیره به زور به 3 نفر می رسه

Wednesday, November 21, 2007

نارسیسیسم

حرمت نگه دار
این من بودم که رم را به آتش کشیدم
این من بودم که اسکندریه را آتش زدم
این من بودم که تخت جمشید را خاکستر کردم
حرمت نگه دار
و خودسوزیم را ستایش کن

Thursday, November 01, 2007

دردم از زبان دیگری شنیدیست

دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نام‌هایشان
جلد کهنه شناسنامه‌هایشان
درد می‌کند
من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه‌های ساده سرودنم
درد می‌کند
انحنای روح من
شانه‌های خسته غرور من
تکیه‌گاه بی‌پناهی دلم شکسته است
کتف گریه‌های بی‌بهانه‌ام
بازوان حس شاعرانه‌ام
زخم خورده است
دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟
قیصر امین پور

داستان کوتاهی درباره یک عشق

تاکسی خالی تو ایستگاه ایستاد، اول پیرزن سوار شد، بعد مرد سوار شد و بعد از چند لحظه دختری که عینک دودی زده بود کنار مرد نشست ... مرد خودش رو به خواب زد ...... بعد از چهار راه ،مرد با لبخند گفت: آقا هر جا بشه پیاده می شم ...راننده تاکسی مسیر سمت چپ رو انتخاب کرده بود