دیل کارنگی

می خوای بگم چطور آدمی هستی؟ بگو لینکهای کنار وبلاگت کدوم وبلاگها هستن ......

تصویر وجود

مرد هر روز سر ساعت 7 از جلو ویترین مغازه کتابفروشی می گذشت و گذری عنوان کتابهای پشت ویترین را نگاه می کرد

امروز جلو ویترین مغازه کتابفروشی ایستاد و تصویر خودش را روی شیشه نگاه کرد .......... با بزرگترین واقعیت عمرش روبرو شد : "او نبود که هر روز ساعت 7 از خیابان می گذشت و گذری آدمهای جلوی مغازه کتابفروشی را نگاه می کرد و امروزایستاد "

گل چیدن

پشت شیشه سمساری نوشته شده بود "لباس عروس استفاده نشده نصف قیمت"

تب فوتبال

سلام مونیکا

دیروز قبل از بازی فینال با بچه ها تو کوچه جمع شدیم که واترپولو بازی کنیم

یه سری شدن تیم فرانسه ........ من هم تو تیم ایتالیا بودم

من ماتراتزی بودم و فرانکو (همونی که وقتی اینجا بودین همیشه مزاحمت می شد) هم شد زیدان

آخرای بازی با هم (به خاطر تو) درگیر شدیم .......... تا جایی که می خورد آبش دادم ..........

من بازی دیشب رو بردم

دوستدارت پائولو، ونیز

کامروا

چند وقته که کسی دل اون رو کوک نمی کنه. ..... این رو از خواب موندن هر صبحش می شه فهمید

شباهت تفاوتها

قبل از تو خواب هیچکسی رو نمیدیدم ............ اما حالا خواب تو رو هم نمی ببینم