سر و ته
Saturday, October 06, 2007
صدای کلمات
تو چه مظهری
که ز جلوه ی
تو صدای
صیحه قدسیان
گذرد ز ذ
ره لامکان
که خوشا جما
ل ازل خوشا
+++++++++++
ز شکنج زلف تو هر شکن
گره ایی فتاده به کار من
زگره
گشایی
زلف تو
تو ز کار
من
گره ایی گشا
posted by babak at
12:44 PM
<< Home
Previous Posts
تقوا
شعر باید خودش یباد
قلعه حیوانات
انتظار
آرزو
ببین جهان چگونه کرده است راست
Complication
داستان کوتاهی درباره یک عشق
بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم
داستان مردی که می خواست تقاضای ازدواج کند
<< Home